آیا شما اغلب در رابطه خود احساس ناامیدی میکنید؟

زمانی که پارتنر شما نمیتواند انتظارات شما را برآورده سازد چه کاری میتوانید انجام دهید؟
نوشته شده توسط Susan Krauss Whitbourne, Ph.D
شما انتظارات بالایی از خود دارید و انتظاراتی به همان میزان بالا یا حتی بالاتر از پارتنر خود دارید. در یک ارتباط نزدیک، این بسیار طبیعی است که شما حس کنید میتوانید روی قابل اعتماد بودن، ثابت قدم بودن و پاسخگو بودن پارتنر تان حساب کنید. شما ممکن است که حس کنید پارتنر تان باید با شما درباره امور مختلف موافقت کند، اگر همیشه نه، حداقل برخی اوقات موافقت کند. چه از نظر نگاه شما به جهان اطرافتان و چه درباره نظرات شما درباره پول، بچه یا چگونه وقت گذراندنتان، شما به این باور رسیده اید که پارتنر تان در اکثر موقعیت ها از شما حمایت میکند.
همچنین ممکن است که شما به این نتیجه رسیده باشید که پارتنر تان درباره موضوعات مختلف اجتماعی دقیقاً دیدگاهی شبیه به شما را دارا میباشد. پارتنر شما ممکن است که گاهی کمی متمایل به چپ و یا کمی متمایل به راست شود ولی همیشه یک تأیید کلی درباره موضع گیری های همدیگر داشته اید. اگر متوجه شوید که در پی اوضاع ناخوشایند چند هفته اول سال 2021 پارتنر تان موضعی 180 درجه مخالف موضع شما را اتخاذ کرده باشد، ممکن است که جوری حس بُهت و یأس کنید که با خود بگویید آیا میتوان دوباره به درکی مشترک و احترام با او دست یابید یا خیر.
بطور کلی، این حس ناامید شدن نسبت به پارتنر تان میتواند از هر منبعی ایجاد شود و منحصر به وقایع فعلی نیست. شما ممکن است که بدلیل عدم پیروی پارتنر تان از انجام آن بخش از کارهای خانه که قبلاً بابت آن توافق کرده اید، حس کنید که او به شما خیانت میکند. شاید پارتنر شما از پوشیدن ماسک امتناع میکند، هزینه های زیادی برای خریدهای اینترنتی میکند، دیگر توجهی به غذای سالم خوردن یا داشتن فعالیت های منظم فیزیکی ندارد یا هیچ کاری به جز انجام بازی های رایانه ای انجام نمیدهد و در نهایت تمام رفتارهایی که شما آنها را به منزله رد ارزش ها و اولویت های خودتان است برداشت میکنید.
در یک مقاله نوشته شده توسط Eliane Sommerfeld در سال 2019 از دانشگاه Ariel، گفته شده که “یأس یکی از شایع ترین و شدید ترین احساساتی است که افراد در روابط نزدیک آن را تجربه میکنند”(ص.1476). با این حال هر چقدر که حس ناامیدی و یأس در رابطه با پارتنر بسیار شایع است، بطور تعجب آوری همان میزان نیز تحقیقات در این باره بسیار کم بوده است. در طول یک مجموعه چهار تایی تحقیقات، یک محقق در مفهوم ناامیدی در روابط نزدیک عمیق شده و در نهایت با یک پرسشنامه شش عاملی که او برای توصیف شخصیت هایی که مکرر سَرخورده میشوند استفاده میکرد، به اوج خود رسید.
همانطور که Sommerfeld اشاره کرد، دو نوع ناامیدی در رابطه وجود دارد. وقتی که شما بواسطه نتیجه یک واقعه ناامید میشوید، واکنش شما بازتاب دهنده احساس شما نسبت به این موضوع میباشد که انتظارات شما برآورده نشده است. برای مثال، شما ممکن است که باور داشته باشید تیم ورزشی مورد علاقه تان بایستی در بازی که بسیار برایشان مهم بود پیروز میشدند. زمانی که شما در یک رابطه ناامید میشوید، حس سرخورده شدن شما وارد یک دسته بندی دیگری میشود که Sommerfeld آن را “ناامیدی مربوط به شخص” نامگذاری میکند.
به دنبال ناامیدی مربوط به شخص، تعداد زیادی از واکنش های احساسی نامطبوع وجود دارند که هنگامی که نتیجه مورد انتظار شما به وقوع نمیپیوندد، رخ نمیدهند. زمانی که پارتنر تان شما را مأیوس میکند، شما خود را در معرض حس رها شدگی قرار میدهید در حالی که همچنان با خود میاندیشید که او از نظر اخلاقی اشتباه میکند. همچنین شما ممکن است که احساس سرخوردگی کنید، چرا که حالا کاملاً مشخص است که شریک زندگیتان مطابق با استانداردهایی که شما تصور دارید در گذشته باهم به اشتراک گذاشتید عمل نمیکند. در طی این فرآیند این امکان نیز وجود دارد که شما تلاش کنید از پارتنر خود فاصله بگیرید.
اگر چه احساس ناامیدی شما میواند مبنای عینی داشته باشد(برای مثال پارتنر یا شریک زندگی شما واقعاً اصول اخلاقی مشترک تان را نقض میکند)، Sommerfeld به این نکته اشاره میکند که این امکان وجود دارد که شما از آن دسته افرادی باشید که ناامیدی و یأس را در بسیاری از روابط تان مشاهده میکنید. افرادی که دارای ویژگی شخصیتی روان رنجوری هستند، بر اساس این دیدگاه، بطور کلی طیفی از احساسات منفی را تجربه میکنند. علاوه بر این ویژگی، وجود وابستگی ناامن نیز میتواند در این بازی نقشی را به عهده بگیرد. شما ممکن است که بطور ویژه نسبت به حس رها شدگی حساس باشید، بنابراین این احتمال وجود دارد که شما تفاوت دیدگاه پارتنر تان نسبت به دیدگاه خودتان را رد شدن یا طرد شدن نسبت به شخص خود احساس کنید بجای دیدگاه تان.
قبل از تدوین مقیاس شش عاملی ناامیدی، Sommerfeld از نمونه آماری دانشجویان دوره کارشناسی شرکت کننده خواست تا وقایعی را که به واسطه آنها نسبت به پارتنر شان مأیوس شده بودند را توصیف کنند. این کار یک مجموعه سناریو بالقوه در اختیار او قرار داد تا در مطالعه دوم از آنها استفاده کند که در آن مطالعه او از شرکت کنندگان میخواست که بر اساس احساسی که در صورت بروز این وقایع برای آنها ایجاد می شود، پاسخ دهند. این پاسخ ها به او اجازه داد تا مجموعه ای از موارد را تدوین و سپس آنها را مورد تحلیل آماری قرار داد. در نهایت، با استفاده از مقیاس های شش گانه، آن محقق سپس امتیازات بر مبناهای ناامیدی را با معیارهای شخصیت بر اساس مدل پنج عامله که تشکیل شده از روان رنجوری، برون گرایی، میل به تجربه، توافق، هوشیاری میباشد مقایسه کرد.
حال با تبدیل به معیار شش عاملی، ببینید که چطور به این موارد نمونه گردآوری شده با توجه به آخرین ناامیدی که از پارتنر خود داشته اید پاسخ میدهید.
پریشانی عاطفی شدید: “احساس کردم دنیا داره سرم خراب میشه!”
بی اعتمادی، نفرت و انزجار نسبت به دیگری: “یهو حس کردم که اصلاً اون آدم برام اهمیتی نداره!”
حیرت از رفتار دیگری: “واقعاً باورم نمیشد که چطوری تونست اون کارو انجام بده!”
تلاش برای بخشش و جبران خسارت: “من تلاشمو کردم که بفهمم چطوری بجای اون اتفاقی که افتاد میتونستیم رابطه خوبی داشته باشیم!”
پنهان سازی احساسات: “من همه تلاشمو کردم که حسم رو به بقیه نشون ندم!”
تلاش برای تولید افکار مثبت و غلبه بر آنها: “تلاشمو کردم تا آروم بشم و چیزی که رخ داد رو بپذیرم!”
دو عامل مثبتی که شامل تلاش هایی برای بخشیدن و دیدن نیمه پر لیوان میشود، از چهار عامل دیگری که بازتاب کننده چیزی که شما ممکن است آن را ناامیدی برجسته تر بدانید متمایز هستند. دلیلی که این عوامل مثبت نیز در نظر گرفته شدند این بود که بر اساس گفته Sommerfeld، وقتی طرف دیگر درگیر کسی باشد که بطور کلی و بطور مثبتی به او وابسته هستید، آنجا میتواند نقش کشمکش ناامیدی را ایفا کند. از میان همه مقیاس ها، حیرت بالاترین میانگین امتیاز را کسب کرد، اما پاسخ دهندگان نیز به آخرین مقیاس مربوط به بیرون کشیدن چیزی مثبت از یک تجربه، امتیاز بالایی دادند.
با داشتن چنین پس زمینه ای در ذهن، شما اکنون احتمالاً متوجه خواهید شد که شخصیت چگونه در الگوی کلی امتیازات ناامیدی نقش بازی میکند. افرادی که دارای روان رنجوری شدید هستند، تمایل شان به تجره احساسات منفی بدین گونه است که بیشتر احتمال دارد فاکتور پریشانی را بپذیرند و کمتر محتمل است که قادر باشند از آن تجربه چیز مثبتی از برای خود بیرون آورند. آن دسته از افرادی که شدیداً درگیر اضطراب وابستگی و اجتناب هستند نیز بیشتر متمایلند به پذیرش مواردی در مقیاس های پریشانی و بیاعتمادی. شرکت کنندگانی که میزان اجتناب در آنها بالا بود، بیش از بقیه، بسیار متمایل بودند تا تلاش کنند احساسات شان را مخفی کنند.
Sommerfeld به این تکته اشاره دارد که چهره های به ظاهر متناقض ناامیدی مثل خشم و بخشش ممکن است که بطور صحیح ذات اساسی ناامیدی از کسی که با او نزدیک هستید را بازتاب میکند. در ادامه بیان میگوید”بدون شک، ناامیدی توان بالقوه این را دارد که از نظر روحی بسیار گیج کننده و پر چالش باشد.”(ص.1487). با این حال، این حقیقت که شخصیت و وابستگی در این پاسخ نقش دارند بیان میسازد که فقط یک واقعه خاص نیست که منجر به تحریک این گمگشتگی یا گیج شدگی درونی میشود. شما ممکن است که بواسطه اساس شخصیت خود و احساسات معمول امنیت رابطه، خود را بطور ویژه در معرض ناامید شدن از پاتنر تان قرار دهید. وقتی که به آن نقطه رسیدید، ممکن است که شما از خود بپرسید که آیا این پارتنر تان است که شما را ناامید میکند یا این واقعه خاص است که اضطراب ها و ناامینی های خودتان را فعال کرده است.
آن رخداد به اصطلاح محرک ناامیدی، سپس ممکن است به همان میزانی که مربوط به شکل رابطه تان در ذهن شما است، مربوط به رفتار واقعی پارتنر شما نیز میباشد. برای راحت تر کردن فرآیند غلبه کردن بر درد و عبور کردن از آن، این محقق توصیه میکند که به این درک برسید که ناامیدی و یأس اجتناب ناپذیر است. علاوه بر آن، شما بهتر است به خود یادآوری کنید که مأیوس شدن یک جاده دوطرفه است و این بسیار محتمل میباشد که شما پارتنر تان را بیشتر از آنچه که اعتراف میکنید مأیوس کرده باشید.
به عنوان جمع بندی، تجربه های مربوط به روابط نزدیک میتوانند چیزهایی باشند که موجب حس ناامیدی، آزاردگی و طرد شدگی شوند. یادگیری این نکته که ناامیدی و یأس بخشی از هزینه نزدیک بودن و صمیمیت است، باعث میشود که اگر شریک زندگی بخشنده ای نمیشوید، حداقل فهیم و آگاه باشید.
منابع
Sommerfeld, A. (2019). The experience of disappointment in the context of interpersonal relations: An exploration using a mixed method approach. Current Psychology: A Journal for Diverse Perspectives on Diverse Psychological Issues, Vol 38(6), 1476-1489. doi: 10.1007/s12144-017-9703-8