نشخوار فکری چیست؟

نشخوار فکری چه معنایی دارد؟
نشخوار ذهنی به معنای تکرار مکرر یک فکر غمناک یا ناامیدکننده است که چندین و چند بار در فضای ذهنی شما میچرخد و از آن بیرون نمیرود. اکثریت قریب به اتفاق افراد دوست ندارند فکرهایشان را نشخوار کنند. همه دوست دارند همیشه خوشحال باشند و روی بخشهای شیرین زندگی تمرکز کنند. مشکل زمانی بوجود میآید که اتفاقی ناراحتکننده پیش بیاید، فرد مورد بیاحترامی قرار بگیرد، به او توهین شود و در حالت کلی، موردی پیش بیاید که فرد نتواند به راحتی با آن کار کنار بیاید. در چنین شرایطی، فرد به شکل پیوسته تلاش میکند با فکر کردن به موضوع، آن را بهتر درک کند، نکته آموزندهای از آن یاد بگیرد یا به دنبال راهی بگردد که به خودش اثبات کند چنین اتفاقی رخ نداده است. دلیل هر چه که باشد، وقتی ما نتوانیم جلوی فکر کردنمان به یک موضوع را بگیریم و با فکر کردن به آن، لحظه به لحظه ناراحتتر بشویم، در واقع در حال نشخوار فکری هستیم.
نکته: تفاوتی که بین فکر کردن سالم و سازنده به یک موضوع و نشخوار ذهنی وجود دارد، در نتایج نهایی آنها نهفته است. اگر به یک مشکل فکر میکنید و در نهایت به یک راهحل خوب دست پیدا میکنید، در حال انجام تفکر سالم و سازنده هستید؛ در مقابل، وقتی به هنگام فکر کردن در مورد یک موضوع، مدام روی جنبههای منفی آن مانور میدهید و به هیچ راهحلی نمیرسید یا راهحل آن در کنترل شما نیست؛ در چنین شرایطی، به احتمال زیاد در دام نشخوار فکری افتادهاید.
از کجا بدانم به نشخوار فکری مبتلا هستم؟
برای این که بدانیم آیا نشخوار فکری داریم یا نه، یک قانون کلی وجود دارد. اگر به خودتان آمدید و متوجه شدید برای مدت چندین دقیقه، روی یک موضوع تمرکز کردهاید، احساسات منفی پیدا کردهاید و در مسیر پذیرفتن مشکل، کنار آمدن با آن و یافتن راهکار مناسب برای آن، هیچ پیشرفتی نداشتهاید، باید بدانید که در حال نشخوار فکری هستید.
دلایل نشخوار فکری چیست؟
نشخوار فکری به دلایل مختلفی اتفاق میافتد و عموما کسانی که یکی از این دلایل را تجربه کردهاند، با این حالت روبهرو میشوند. مهمترین دلایل نشخوار فکری موارد زیر هستند:
سابقه ترومای روحی یا ضربه جسمی
عموما کسانی که ضربه و ترومای روحی و جسمی را تجربهاند بیش از دیگران به نشخوار فکری میشوند. در واقع میتوان گفت، مشکلات روحی منجر به این حالت و فکر کردن مداوم به پیشامدها میشوند. این مورد را میتوان در موارد زیر جستوجو کرد:
- از دست دادن عزیزان و بهویژه والدین
- جدایی و طلاق
- تصادف شدید
- وقوع حوادث طبیعی
- قرار گرفتن در معرض خشونت یا تجاوز
- شکست خوردن در یک رابطه عاطفی
- و …
وجود عوامل استرسزایی که قابل کنترل نیستند
بسیاری از اتفاقات در زندگی هر کسی وجود دارد که قابل کنترل نیستند اما حجمی از فکرهای ناخوشایند و منفی را به فرد منتقل میکنند. این مورد در اتفاقاتی مانند مسائل زیر بروز میکنند:
- بیکاری
- ناامنی شغلی
- ناامنی اجتماعی
- گرانی
- و … .
عدم موفقیت در انجام کارها
یکی دیگر از عمدهترین دلایل نشخوار فکری عدم موفقیت در کارهاست. اکثر افرادی که در انجام یک کار یا فعالیت شکست میخورند و یا در سطح مورد نظر خود در آن موفقیتی به دست نمیآورند، به نشخوار فکری دچار میشوند.
کمالگرایی
یکی دیگر از علل بهوجود آورنده نشخوار ذهنی کمالگرایی است. افرادی که به شذت کمالگرا هستند و در هر چیزی ایدهآلترین حالت را میخواهند، بیش از دیگران به نشخوار فکری مبتلا میشوند. این افراد به طور مداوم به چرایی کمکاری، کند جلو رفتن کارها یا درست انجام نشدن آنها فکر میکنند.
این کار در حالتهای شدید، به یک خستگی روحی و فروپاشی روانی منجر میشود که گاهی فرد را درمانده میکند.
عزت نفس پایین
عزت نفس پایین از دیگر عواملی است که نشخوار فکری را در دیگران به وجود آورده یا آن را تقویت میکند. کسانی که عزت نفش پایینی دارند و درباره ارزشمندی خود دچار تردید هستند، دائما کارهای خود را مرور میکنند و در ادامه گاهی به سرزنش خودشان هم مشغول میشوند.
آشنایی با مفهوم وسواس برای درک بهتر نشخوار ذهنی
نشخوار فکری را می توان یکی از زیر مجموعه های رفتارهای وسواس گونه نامید. وسواس به مجموعه افکار ذهنی گفته می شود که ناگهان به ما حمله می کنند و ترس، افسردگی، اضطراب و عصبی شدن را در پی خواهند داشت. به طور کلی انواع وسواس که در اثر نشخوار فکری بوجود می آیند را می توان به سه نوع تقسیم کرد که در ادامه آن ها را معرفی می کنیم.
وسواس بر روی تصاویر ذهنی
وقتی مدام تصاویر ذهنی ناخوشایندی در خصوص مسائل آزار دهنده مانند شکنجه، آدم کشی، کودک آزاری، خودآزاری و دیگر آزاری یا سایر مسائل افکار فردی درگیر کرده باشد؛ او دچار این نمونه از وسواس فکری شده است.
درگیری با ترس های گوناگون
یکی از جنبه های نشخوار فکری ما را به سمت و سویی می برد که مدام با ترس های خود دست به گریبان خواهیم بود. به عنوان مثال شخص در چنین شرایطی مدام می ترسد که کار غیر اخلاقی و نادرست انجام داده باشد یا دیگران از او آزرده شوند. یا در مواردی افکار او در خصوص آینده هستند که باعث ایجاد ترس می شوند.
هجوم افکار
افکار وسواسی به صورت نشخوار فکری همواره در ذهن فرد افسرده یا روانپریش وجود دارند. یک مثال بارز برای این موضوع افرادی هستند که نیاز وسواس گونه به تمیزی دارند در صورتی که اقدام به برطرف سازی نیاز خود نکنند، بیشتر درگیر هجوم افکار مزاحم و نشخوار فکری خواهند شد.
تفاوت وسواس و نشخوار فکری
نشخوار فکری و وسواس تا حد بسیار زیادی به هم شباهت دارند و آثاری مانند ایجاد پریشانی و آزار دادن فکری را به دنبال خواهند داشت. در علم روانکاوی نشخوار ذهنی را به عنوان یک اختلال روانی قبول نکرده اند اما باور دارند که می تواند در طولانی مدت باعث ایجاد اختلال های روانی مانند وسواس شدید شود. در بیشتر افرادی که با افسردگی و اضطراب دست و پنجه نرم می کنند شاهد بروز نشخوار فکری هستیم. به عبارت دیگر می توانیم بگوییم که با ریشه دار شدن نشخوار فکری به وسواس می رسیم.
فرد وسواسی در طول روز مره خود همواره با افکار تکراری و مزاحم دست و پنجه نرم می کند، این روند برای فرد غیر قابل کنترل است و به هیچ عنوان از آن رضایت ندارد. اما در نشخوار فکری دیده شده که افراد با میل خود به سوی تجزیه و تحلیل بیش از حد می روند و در صورتی که با این عامل مقابله نکنند، دچار وسواس فکری شدید خواهند شد. همین موضوع باعث شده تا نشخوار ذهنی در مقایسه با وسواس برای عموم مورد پذیرش قرار بگیرد و در نتیجه شاهد بی اهمیت هستیم.
نشخوار فکری چه ارتباطی با سایر مشکلات ذهنی دارد؟
بین نشخوار فکری و سایر مشکلات ذهنی، رابطه متقابل برقرار است. نشخوار فکری میتواند علائم مشکلات ذهنی زمینهای را تشدید کند؛ همچنین این امکان نیز وجود دارد که برخی از مشکلات روحی و ذهنی، زمینهساز شکلگیری نشخوار فکری شوند. نمونههایی از این مشکلات ذهنی عبارتند از:
افسردگی: فردی که مبتلا به افسردگی است، مستعد این است که فکرهای منفی و خودتخریبگرانه را در ذهنش نشخوار کند. نمونههایی از این فکرها، به این شرح هستند: من بیارزش هستم، به اندازه کافی خوب نیستم و محکوم به شکست هستم.
اضطراب: فردی که مبتلا به اضطراب است، مستعد این است که همواره واهمه داشته باشد نکند اتفاق بدی برای خودش یا خانوادهاش رخ بدهد. در حالت کلی، چنین فردی به شکل پیوسته ذهنش را اسکن میکند که نکند مشکلی پیش بیاید یا اوضاع طبق برنامه پیش نرود.
اختلال وسواس اجباری: افراد مبتلا به اختلال وسواس اجباری یا همان OCD، ممکن است مورد حمله فکرهایی از این قبیل قرار بگیرند که نکند کاری را صحیح انجام نداده باشند. آنها برای کاهش حجم این بار فکری، به کارهایی مانند چک کردن مدام قفل بودن درها، تمیزکاری یا شمردن تعداد اشیا روی میآورند.
فوبیاها: انسانهای دارای فوبیا، مستعد این هستند که به نشخوار فکری ترسهایشان روی بیاورند و این نشخوار فکری، زمانی شدت میگیرد که آنها در مواجهه با منشا ترس قرار بگیرند.
اسکیزوفرنی: فردی که به بیماری اسکیزوفرنی مبتلا است، ممکن است در میانه توهمها و صداهای آزاردهنده ذهنی، فکرها و ترسهایی عجیب و غریب را نشخوار کند.
نشخوار فکری میتواند نشانهای از دیگر مشکلات مرتبط با سلامت ذهنی نیز باشد. به عنوان مثال، کسی که با هم وابستگی دست و پنجه نرم میکند، احتمال دارد ترس طرد شدن را در ذهنش نشخوار کند. یا انسانی که به اختلال غذا خوردن مبتلاست، ممکن است نتواند فکر رژیم گرفتن یا ورزش کردن را از خودش دور کند.
نشخوار فکری چه تاثیرات مخربی روی ما انسانها میگذارد؟
نشخوار فکری، قدرتمند است. امکان دارد لحظهای به خودتان بیایید و متوجه بشوید که ناآگاهانه، در دام نشخوار فکری افتادهاید. این پدیده، در کنار اینکه سطح دقت و توجه شما را کاهش میدهد، اثرات منفی دیگری نیز دارد که در ادامه، به آنها اشاره خواهیم کرد.
1) استرس
تعداد زیادی از کتابهای پرفروش حوزه ذهنآگاهی، به عنوان منبع خوبی برای کاهش استرس معرفی شدهاند. از جمله این کتابها میتوانیم به «نیروی حال» و «هرجا روید مقصد همانجاست» اشاره کنیم. یکی از اصلیترین دلایلی که باعث شده این کتابها تاثیر چشمگیری در کاهش استرس داشته باشند، این است که با ذکر نمونه، روش تبر زدن به ریشه نشخوار فکری را به فرد میآموزند و این امر، میتواند ریشههای استرس را در فرد بخشکاند. نتایج تحقیقات انجامشده نشان میدهد نشخوار فکری میتواند استرس را در بدن بالا برده و به ترشح کورتیزول منجر شود.
2) ایجاد چارچوب منفی در ذهن
نشخوار فکری میتواند چراغ افسردگی و ناراحتی را در ما انسان شعلهور کرده و ذهنمان را به سمت منفیبافی سوق بدهد.
3) مسدود کننده رفتار کنشگرایانه
بیشتر افراد با این هدف نسبت به فکر کردن اقدام میکنند که جنبههای مختلف مساله را بررسی کرده و راهکاری برای آن پیدا کنند. اما طبق گفته دانشمندان، نشخوار فکری بیشازحد، به عوارضی مانند کاهش کنشگرایی، دور شدن از اصل مشکل و کاهش سطح انرژی در افراد منتهی شود. بدین ترتیب، میتوان گفت نشخوار فکری، انسان را در گردبادی از منفیبافی و منفینگری اسیر میسازد.
4) خودتخریبی
نشخوار فکری، قابلیت انسانها برای سازش و کنار آمدن با مشکلات را ضعیف میکند؛ در نتیجه، فرد دست به رفتارهایی مانند پرخوری میزند و این رفتارها، مانند بادی هستند که آسیاب خودتخریبی را نیرومندتر و مستحکمتر از قبل به چرخش درمیآورند.
5) فشار خون
بین نشخوار فکری و بیماری فشار خون، ارتباط وجود دارد. همگی میدانیم که فشار خون، ریسک ابتلا به بیماریهای مختلف را افزایش میدهد، بنابراین، برای حفظ سلامت جسمانیمان هم که شده، باید با نشخوار فکری به مبارزه بپردازیم و برای مقابله با استرس، راهکارهای سالمتری را در پیش بگیریم.
چگونه نشخوار فکری را از بین ببریم؟
1) به خودتان یادآوری کنید که تصاویر، کلماتی و داستانهایی که در ذهنتان شکل گرفتهاند، واقعی نیستند
وقتی تمام تمرکزتان را روی اتفاقات تلخ گذشته یا آینده معطوف میکنید و به خودتان اجازه نمیدهید که در حال زندگی کنید و مسائل را داده محور و مبتنی بر آنچه اتفاق افتاده، دنبال کنید، در واقع در حال انجام یک گفتگوی منفی با خودتان هستید. یک اتفاق که از قضا بسیار ناراحتکننده هم بوده، رخ داده و تمام شده است، هر زمان که ذهن شما میخواهد شما را به گذشته و زمان وقوع آن اتفاق برگرداند، به خودتان یادآوری کنید که آن اتفاق دیگر واقعیت ندارد، ولی زندگی حال شما واقعی است. در چنین مواقعی، سعی کنید تمرکزتان را به سمت چیز دیگری معطوف کنید. به حالت بدنتان توجه کنید، به محیط اطرافتان نگاهی بیندازید، حالت چهرهتان را تغییر بدهید.
2) مانند یک خبرنگار، بنشینید و تمامی احساسات و فکرهایی که در مورد آن اتفاق بهخصوص دارید را یادداشت کنید
با خودتان خلوت کنید و سفره دلتان را پیش خودتان باز کنید. بنویسید که چقدر احمق بودهاید، چه امید و آرزوهایی داشتید و در نهایت، چه اتفاقی افتاده است. خودتان را محدود نکنید، در زمان نوشتن این گزارشها، میتوانید چند قطره اشک هم بریزید، به خودتان تشر بزنید و حتی ناسزا بگویید. بعد از تمام شدن نگارش گزارش، بروید سراغ سطل آشغال. کاغذ را ریز ریز کنید و آن را دور بیندازید. به سطل آشغال، به چشم یک گور نگاه کنید که قرار است خاطراتتان را در آن دفن کنید. در همان بالای سطح آشغال، با خاطراتتان خداحافظی کنید و تمام! بعد از این کار، هر زمان که نشخوار فکری به سراغتان آمد، به آن تکههای کاغذ فکر کنید که تا حالا احتمالا تجزیه شده یا در کورههای زبالهسوزی، دود شده و به هوا رفتهاند.
3) با یکی از دوستانتان صحبت کنید. لازم نیست جزئیات غمناک اتفاق را به او توضیح بدهید، کافی است در مورد درسهایی که از آن اتفاق گرفتهاید با دوستتان حرف بزنید
از میان اطرافیانتان، فردی را پیدا کنید که به شما اهمیت میدهد و میتواند به حرفهای شما گوش بدهد. سپس با او به گفتگو بنشینید و به او شرح بدهید که چه درسهایی از گذشته گرفتهاید، چه تغییراتی کردهاید و در آینده، چه خواهید کرد تا آن اتفاق دوباره برایتان تکرار نشود. در تمام مدت گفتگو، هوشیار باشید که حتما جملاتی مثبت و سازنده به زبان بیاورید و چیزی نگویید که دوباره شما را به دریای هولناک گذشته کشانده و غرق کند. به عنوان یک نکته، به خاطر داشته باشید بهترین درسهای زندگی، از دل منفیترین تجربهها جوانه میزنند؛ بنابراین، بعد از پشت سر گذاشتن هر رویداد ناراحتکننده، مطمئن شوید که از آن درس گرفتهاید و اگر در آینده موضوع مشابهی پیش بیاید، متفاوتتر از گذشته عمل خواهید کرد.
4) به یک نفر که از موقعیت مشابهی رنج میبرد، کمک کنید
تعدادی از بهترین کوچها و مشاوران، کسانی هستند که قبلا، تجربه مشابهی را از سر گذراندهاند. چنین افرادی، با مراجعانشان همدلی میکنند و احساسات آنها را درک میکنند. برای نمونه، مشاوری که قبلا مورد خیانت قرار گرفته، خیلی راحت میتواند خودش را به جای مراجعی بگذارد که از سوی شریک زندگیاش مورد خیانت واقع شده است. شما نیز میتوانید نقش مشاور را ایفا کنید. با کسانی که در حال تجربه اتفاق مشابهی هستند، ارتباط بگیرید و به آنها حمایت بدهید. حس خوبی پیدا خواهید کرد اگر بدانید در این دنیا تنها نیستید و انسانهای دیگری نیز تجربیات شما را چشیدهاند. مطمئن باشید تاثیر مثبت این حمایت، چند برابر به خودتان برخواهد گشت. سعی کنید روی طرف مقابلتان تمرکز کنید، با انجام این کار، ذهنتان مشغول میشود و دیگر نمیتواند اتفاقات تلخ گذشته را نشخوار کند. اتفاق افتاده و تمام شده است. شما نمیتوانید به گذشته برگشته و آن را تغییر بدهید. کاری که از شما برمیآید، این است که افسار اسب نشخوار فکری را به دست بگیرید، آن را مهار کنید و با تمام قوا، سعی کنید حال و آینده درخشانتری برای خودتان بسازید.
چه زمانی جهت درمان نشخوار فکری برای مراجعه به پزشک مناسب است؟
- نشخوار فکری دائماً تکرار میشود و بر زندگی شما تأثیر منفی گذاشته است.
- مجبور هستید برای رهایی از دست نشخوار فکری، کارهای عجیب و غیرمعمول انجام دهید.
- شما یک بیماری روانی از قبل تشخیص داده شده دارید و با نشخوار فکری، علائم بیماری شما تشدید شده است.
- نشخوار فکری شما، شامل افکار خودکشی یا خودآزاری است.