تاریخچه گروه درمانی

انسانها در گروههای اجتماعی متنوعی زندگی میکنند و فعال هستند. در این شرایط عجیب نیست که بسیاری از مسائل احساسی و عاطفی آنها از روابط مخدوش شده این گروهها ناشی میشود. با پی بردن به اهمیت روز افزون روابط اجتماعی و میان فردی در سالهای اخیر بجای توجه به عوامل درون شخصی توجه به عوامل حاکم میان افراد گروههای اجتماعی از اهمیت بیشتری برخوردار شده است.
گروه درمانی چیست؟
نوعی روان درمانی متشکل از یک درمانگر و ۸ تا ۱۲ شرکت کننده با معضلات مشابه است. افراد حاضر در گروه درمانی بخاطر مداخلات روانشناس یا مشاور، مشاهده رفتارهای دیگر اعضای گروه و دریافت بازخورد از اعضای گروه بهبود می یابند.
گروه درمانی بعنوان یک اصطلاح کلی برای نشان دادن انواع مختلفی از گروهها بکار رفته است. واژه ی درمانی به درمان انواع اختلالهای رفتاری و هیجانی اشاره نمی کند، بلکه در مقابل، هدف کلی گروه درمانی افزایش آگاهی افراد از خودشان و افراد دیگر و کمک به انها در جهت روشن کردن تغییراتی است که در زندگی مایل اند به انها دست یابند و ابزارهای لازم برای انجام این تغییرات را مهیا کنند.
مشارکت کنندگان از طریق تعامل با افراد دیگر در یک محیط مطمئن و پذیرنده، این فرصت را پیدا می کنند که رفتارهای جدید را تجربه و بازخورد صادقانه ای را از دیگران درمورد اثرات رفتارشان دریافت کنند. در نتیجه افراد می آموزند که نسبت به دیگران چطور برخورد کنند. در گروه درمانی عوامل ناهوشیار و گذشته ی شخص و بازسازی جنبه های اصلی شخصیت مورد توجه قرار می گیرد. بدین ترتیب، طول مدت گروههای درمانی در قیاس با روشهای دیگر به مراتب بیشتر است.
اصل بنیادین گروه درمانی
اصل بنیادین کار در گروه درمانی آن است که گروه کوچکی می تواند در حکم عامل تغییر عمل کند و بر کسانی که عضویت در آن را می پذیرند، تأثیری قوی داشته باشد. گروه درمانی فی نفسه یک واحد معنادار و حقیقی است، چیزی بیش از مجموعه ای از افراد غریبه به شمار می آید، و فراتر از مجموع اجزای آن است. به بیان دیگر، گروه مجموعه ای از دیدگاهها و نقشهاست نه افراد.
گروه های ناهمگون
گروهها در برخی مواقع ناهمگن هستند، اما صورت رایجتر آن است که همگن باشند (مثلاً، گروههای هشیاری افزایی ” زنان، گروههای متشکل از قربانیان تجاوز، گروہ والدین ۔ کودک آزار، گروههای NTL، که در آنها اعضای گروه معمولاً به مدت دو هفته به دور از خانه با یکدیگر جلسه دارند، معمولاً بر آموزش تحول سازمانی رهبران محلات، مشاغل، و رهبران دولتی تأکید دارند؛ این آزمایشگاهها که در ۱۹۴۶، در شهر بتل کار خود را شروع کردهاند.
تاریخچه گروه درمانی
در گذشته مردم مشکلات روانی را به عنوان بیماری قبول نداشتند بلکه آن را نوعی جن زدگی می دانستند که در اثر بادهای بد و ارواح خبیثه و اجنه به وجود می آیند و فرد مبتلا تا پایان عمر با آن دست به گریبان خواهد بود و راه علاجی وجود ندارد. این بدبینی و باورهای غلط باعث شد مردم تصور کنند این قبیل بیماری ها از کنترل انسان خارج هستند. در آن دوران بیماران روانی را در دارالمجانین ها به غل و زنجیر می کشیدند و جن گیرها و جادوگران به حل این مسائل می پرداختند.
در قرن 17 تا 18 «پینل» غل و رنجیرها را از دست و پای این بیماران باز کرد، اما مدت ها زمان لازم بود تا بالاخره فروید در اوائل قرن بیستم گفت:این افراد بیمار هستند و بیماری آنها معلول علتی است که علت آن جن و اوراح خبیثه و… نیست. فروید علم روانکاوی را معرفی کرد و گفت می توان بسیاری از بیماری های روانی را درمان کرد. او به گونه ای کاشف ناخودآگاه بود و اساس نخستین روان درمان هایی که در قرن بیستم انجام می شد نیز ناخودآگاه بود. فروید معتقد بود افراد بشر به همه انگیزه های درونی کارهای خود آگاه نیستند.
در ابتدا روان درمانی فقط به صورت انفرادی انجام می شد اما از سال 1920 کم کم شیوه های مختلف گروه درمانی به وجود آمد. اولین گروه درمانی توسط یک پزشک آمریکایی به نام دکتر کلَت انجام شد. او برای بیماران خود به صورت گروهی کلاس گذاشت و در مورد بیماری و مسائل بیماری آنها صحبت کرد. دکتر کلَت متوجه شد افرادی که در این گروه ها شرکت کرده اند روند سریع تر و بهتری در درمان دارند.
ژوزف پرات (1974) پزشک اهل بوستون را اغلب پدر گروه درمانی میدانند، در آغاز قرن بیستم ژوزف پرات مسأله گردهم آوری بیمارن معلول و آموزش جنبههای پزشکی بیماری آنها بطور دسته جمعی را مطرح ساخت. او صرف نظر از کار تعلیم ، فضایی گروهی بوجود آورد تا بیماران در سایه آن در مقام کمک متقابل به یکدیگر برآیند. چندین سال بعد ، تعدادی از روانپزشکان آمریکایی نقطه نظرهای پرات را در زمینه درمان روانی بکار بردند. جنگ جهانی دوم به گروه درمانی وسعت تازهای بخشید.در آن زمان، تعداد روانشناسان و مشاوران به قدری نبود که بتوانند به تمامی مراجعان درگیر با مشکلات سلامت روان مربوط به جنگ کمک کنند. با این حال، تحقیقات مربوط به اثربخشی گروه درمانی، یک دهه پیش از این زمان مرسوم گردید. گروه درمانی برای تودههای عظیم بیماران روانی که به ارتش بریتانیا فرا خوانده شده بودند، نقش مهم درمانی ایفا نمود.
مشکلات و مسائلی که با استفاده از گروه درمانی قابل حل هستند گسترش وسیعی دارند، از جمله مشکلات مرتبط به خود انگاره ، نداشتن احساس هویت ، عزت نفس و هدف و مقصود. مشکلات نشانهای شامل اضطراب ، افسردگی روان تنی ، عملکرد ضعیف شغلی ، برخورد غیر مؤثر با فشارهای روانی ، مشکلات عاطفی ، ناتوانی در ابراز اهمیت ، ناتوانی در کنترل احساسات ، پرخاشگری ، روابط اجتماعی نامناسب ، ناراحتی در مجمع ، ناتوانی در اعتماد به دیگران ، وابستگی شدید به دیگران ، ابراز وجود بیش از حد ، ناتوانی در برقراری ارتباط با جنس مخالف ، اعتیاد ، مشکلات زنانشویی مثل اختلافات و مشاجرات همسران و … .
انجمن رواندرمانی گروهی امریکا
در خلال دههٔ ۱۹۳۰، و عمدتاً تحت تأثیر نظریه های روانکاو بریتانیایی به نام ملای کلاین، علاقهٔ چشمگیری به فرایندهای گروهی در «مؤسسهٔ تاویستاک» ” لندن به وجود آمد. چندین درمانگر به امتحان فنون مداخلاتی گروهی پرداختند. به طور اخص، آنها به جای کاوش در علل گذشته و تبیین یا بازسازی تجارب آغازینی که احتمالاً آسیب زا بودند، به مسایل و مشکلات فعلی («اینجا و اینک») می پرداختند و به آن تأکیدها می ورزیدند. ساموئل اسلاوسون که آموزش مهندسی دیده بود، در «هیئت محافظان یهودی» شهر نیویورک – در همان زمان – به کارگروهی پرداخت؛ از بطن کارهای او، فن گروه درمانی فعالیت گرا نشأت گرفت.
در این فن، کودکان یا نوجوانان دعوت به تعامل می شدند و از این طریق، تعارضها، تکانه ها، و الگوهای رفتاری نوعی خویش را بیرون می ریختند. رویکرد اسلاوسون بر مفاهیمی مبتنی بود که از روانکاوی، کار گروهی، و آموزش پیشرو ” ریشه گرفته بود. در ۱۹۴۲، و عمدتاً در نتیجه تلاشهای اسلاوسون، «انجمن رواندرمانی گروهی امریکا» پا گرفت.